گل پسر عزيز ما، سانیارگل پسر عزيز ما، سانیار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما، سانیار

هفته سی ام بارداری

گل پسر عزیزم سلام، بالاخره من و شما به هفته سی ام رسیدیم، خیلی خوشحالم چون انشالا توو یکی از این هفته هایی که اولش سی هست به دنیا میای، احتمالاً سی و هشتم یا سی و نهم ... دیروز من و بابای خوبت رفتیم دکتر و هم صدای قلبتو شنیدیم و هم دیدیمت، شکر خدا باز همه چی نرمال بود و وزنت 1350 گرم بود، الهی مامان قربونت بشه  در مورد تاریخ زایمانم آقای دکتر گفتش آخر اردیبهشت که بابا ازش سوال کرد میشه 29 اردیبهشت که روز تولدشه باشه که دکترم هم گفت میشه و بابا دیگه خیلی خوشحال شد، ولی راستشو بخوای من یه کم حالم گرفته شد آخه فکر می کردم اواسط اردیبهشت دیگه به دنیا میای، بیست و نهم خیلی دوره ! ولی انشالا سالم باش هر روزی که بیای توو بغلم قشنگت...
23 اسفند 1390

مرخصی زایمان

عزیز دل مامان حالت چطوره؟ چند روز بود تکونای وحشتناکی می خوردی اما امروز آرومی و گاهی با یه ضربه آروم وجودتو بهم یادآوری می کنی و باعث میشی دلتنگیام یادم بره ... می دونی طبق قانون کار فعلی ایران مرخصی زایمان 6 ماه هست و البته الان طرحی توو مجلس هست که اگه تصویب شه این مدت میشه 9 ماه. من وقتی تصمیم به بارداری گرفتم می خواستم به خاطرت دیگه سر کار نرم ولی همکاری مدیرم باعث شد هر موقع حس کردم سختمه مرخصی بگیرم و حجم کارمو کم کنم و بتونم تا حالا کارمو ادامه بدم ولی دیگه داشت برام سخت می شد هم شلوغی کار اسفند و هم بزرگ شدن شما و سنگین شدنم باعث شد چند روز پیش مدیرعاملمون باهام صحبت کنه و بگه علاوه بر مانده مرخصیام چند روز هم مرخصی تشویقی بهم می ...
18 اسفند 1390

بدون عنوان

گل پسر عزيز ما سلام، خوبي؟ من خوبم و الان توو هفته بيست و هفتم بارداري هستم،... ديروز به همراه باباي شما رفتيم پيش دكتر و صداي قشنگ قلبتو شنيديم و شارژ شديم   تو وروجك طبق معمول مشغول ورجه وورجه بودي و باز دكتر گفت خيلي شيطوني شكر خدا بازم همه چي نرمال بود و آقاي دكتر گفت نيازي به سونوگرافي نيست و نشد ببينيمت، حالا سه هفته ديگه باز مي ريم پيشش شايد اون موقع ديديمت جيگر مامان. خيليييييييي دوستت داريم . ...
1 اسفند 1390
1